کاش می شد زبان چشم را همه می دانستند. آنوقت می شد راحت حرف دلت را بفهمد. همانی که در مقابلش زبانت بند می آید و قلبت می تپد. آنوقت است که دیگر آن همه احساس پاک و زلال تو که به ابتذال سخن کشیده نمی شود از دریچه ی چشم ها به روح و قلب دیگری پیوند می خورد. چه دشوار است زندگی بدون زبان چشم و چه عمیق است شکاف قلبم بدون تو... بدون تو که زبان چشم هایم را بلد نبودی ... ومن زبانم به ابتذال سخن رضا نشد...